به گزارش شهرآرانیوز؛ صفحات تاریخ ایران اسلامی مملوست از اتفاقاتی که در آنها، آموزههای دینی با عواطف و غیرت ملی درهم آمیخته و خالق رویدادهایی شده است که نمیشود و نمیتوان فراموششان کرد؛ چه این اتفاق در سالهای قبل در صحنه کربلا رخ داده باشد و چه در امروز که ملت شانهبه شانه هم و در حمایت و حفاظت از حکم الهی حجاب، درمقابل زورگوییهای رضاخانی ایستادند و حتی باوجود حمله به مسجد گوهرشاد، حاضر نشدند از این میراث دینی و مادری دست بکشند. در بررسی حدود حجاب و عفاف در آموزههای دینی و سیره بانوان کربلا، با معصومه ظهیری، استاد حوزه و دانشگاه و دبیر ستاد راهبردی زن و خانواده، گفتوگو کردهایم.
در تبیین اهمیت مسئله عفاف و حجاب در آموزههای دینی، باید توجه داشت که زیست عفیفانه و پاکدامنی، جزو سرشت و فطرت انسانهاست؛ یعنی خدای متعال در فطرت و گوهر وجودی انسان، حیا، عفت و پاکدامنی و دوری از ناپاکیها را نهادینه کرده و در هبوط آدم به زمین، استفاده از پوشش و پوشاندن عورت در تاریخ آورده شده است. علاوهبر این، همه ادیان آسمانی بر رابطه مشروع و پرهیز از ارتباطات غیرمتعارف و خارج از چارچوبِ عقد و نکاح، توصیه میکنند و این مهم از بایدهاونبایدهای ادیان آسمانی محسوب میشود.
جلوه این زیست عفیفانه، نوع روابط بین انسانها و نوع پوشش و رفتار و اخلاق و گفتوگوهای آنهاست، لذا قرآن کریم بهعنوان کتاب زندگی، چند وجه مهم را برای این زیست براساس حیا و پاکدامنی تذکر میدهد و بهعنوان بایدونباید مطرح میکند؛ مثل آنکه خودنمایی و جلوهگری نکنید و میفرماید: «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّه الْأُولَى» (احزاب، ۳۳). در جاهلیت اولیه، انسانها مبتلا به بیماری خودنمایی بودند و براساس زنبارگی، شرابخواری و روابط غیرمتعارف اخلاقی، عمل میکردند که مؤمنان نباید به آن مبتلا شوند.
توصیه قرآن به انسان در مقابل این جاهلیت، عمل و رفتار براساس تقواست؛ چنان که میفرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ ا... أَتْقاکُمْ»؛ یعنی تقوا و خودنگاهداری و انتخاب و عمل در چارچوب عقل و بروز و ظهور استعدادها و توانمندیهای انسان. دومین توصیه قرآن برای تحقق زیست عفیفانه، وابستگی نداشتن به ذخایر دنیوی است و میفرماید: «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (نور، ۳۱). بله، هستند افرادی که ظاهر زیبا و آراسته دارند، این مشکل نیست، اما زینتهای عاریهای و عارضشده مثل لباس و آرایشی که جلب توجه میکند، در نگاه قرآن مطرود است.
سومین توصیه آموزههای دینی، درباره راه رفتن است؛ چنانکه قرآن میفرماید: «بهگونهای راه نروید که افراد بیماردل، دچار تزلزل و تحریک شوند»؛ البته درکنار تقوای فردی، جامعه هم باید تابآور و خودکنترل باشد و زمینههای تحریک و فساد را کنترل و برطرف کند. توصیه بعدی قرآن، درباره لحن و نوع سخن گفتن است و تأکید میکند طوری صحبت نکنید که جنسیت در روابط اصل و محور شود، بلکه در مجامع عمومی، باید رقابت مثبت و استعدادها و کار و تلاش مطرح باشد.
نکته مهم دیگر آنکه زیست عفیفانه بر کنترل نگاه تأکید دارد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»؛ چون هرچه دیده بیند، دل کند یاد. از ورودیهای مهم دل و ذهن انسان، نگاه است. گاهی انسانها به درجه کمال نرسیدهاند که درجه تابآوری فراوان داشته باشند، اما با کنترل نگاه میتوانند از انحراف جلوگیری کنند. این توصیههای قرآن در سیره زنان خاندان رسالت، تبلور و تجلی ویژه داشته است و تاریخ از این کیفیت حضور بهعنوان الگویی کاربردی برای همه اعصار یاد میکند.
برای مثال حضرت زهرایمرضیه (س) وقتی میخواستند در مجامع عمومی حضور بیابند، حتی در آن مسئله احتجاج در مسجدالنبی (ص)، ردا و لباس سرتاپایی داشتند که دنبالهاش روی زمین بود و جسم و ظاهرشان مشخص نبود و بازهم در بین زنان، خود را محصور کردند. حضرت زینب (س) نیز بهترین سیره و عملکرد را در تحقق زیست عفیفانه یک بانو داشتند.
یحیی مازنی میگوید: من همسایه زینب کبری (س) بودم، اما هرگز صدایش را نشنیدم و ایشان را ندیدم و نیز نقل تاریخ است که امیرالمؤمنین (ع) هنگام زیارت قبر رسول خدا (ص)، زینب کبری (س) را درمیان برادران قرار میدادند و نور چراغ را کم میکردند تا زمینه جلب توجه برای اغیار فراهم نشود.
در ماجرای کربلا و قیام عاشورای حسینی، هم زنان و دختران در رفتار و پوشش، مراقب حجاب و عفاف خود بودند و هم مردان در این باره زنان را یاری میکردند؛ برای مثال علاوهبر صیانت از محارم، نوع چینش خیمهها توسط حضرت سیدالشهدا (ع) بهگونهای بود که اهلبیت (ع) در میانه قرار داشتند، دور آنها محارم و بنیهاشم قرار داشتند و در حلقه بعدی، اصحاب جای میگرفتند که این دو علت داشت؛ نخست آنکه کمتر در معرض دید قرار بگیرند و تعاملشان با محارم باشد و دیگر آنکه التهاب جنگ، کمتر به زنان و کودکان برسد.
حضرت زینب (س) و دیگر بانوان حاضر در کربلا در طول مدت جنگ، هرگز دربرابر مصیبتهای جانسوز، اختیار از دست ندادند و از حریم عفاف خارج نشدند، حتی پس از شهادت امامحسین (ع) و هجوم لشکر غارتگر به خیمهها، زنان و دختران حرم اهلبیت تمام سعی و تلاش خویش را صرف حفظ حجاب و کرامت خود کردند. همچنین در مجالس ابنزیاد و یزید که زینب کبری (س) خطبه میخواندند، اولویت را به حیا و عفاف دادند؛ چنانکه راوی آن مجلس از عقیله بنیهاشم (س) به زن باحیا تعبیر کرده است.
سیره و مشی و روش اهلبیت (ع) بهویژه زنان و دختران در ماجرای عاشورا و نوع حضور همراه با عفاف و حجاب آنها برای امروز ما درسآموز است. در جامعه امروز ما باید دو مسئله رعایت شود: نخست، آموزش و دوم پاسخ به سؤالات؛ هنوز که هنوز است، دانشآموزان و حتی برخی مردم ما سؤال میکنند این نوع پوشش با چه پیشینهای عرضه شده است و چرا ما باید آن را اجرا کنیم؟ وقتی کار دشمن تحریف حقیقت و آموزههای ناب دینی است، ما باید به سمت آموزش، روشنگری و پاسخ به سؤالات حرکت کنیم و تاریخ و سیره اهلبیت (ع) را که زیست عفیفانه، حیات طیبه و عاقبتبهخیری را دنبال میکند، بیان کنیم.
طراحی لباس و آسان گرفتن شیوههای حجاب نیز ضرورت دارد؛ برای مثال برای دختربچه نُهساله که نومکلف است، باید در طراحی لباس، آسانی، طرح و رنگ و جذابیت درنظر گرفته شود. نمیتوان انتظار داشت او همچون مادربزرگ خود حجاب کند. مسئله بعدی، تبیین و گفتن از آثار عفاف و حجاب است؛ اگر رهاورد این زیست عفیفانه، بیان و آثار و خروجی آن مشخص شود، بهتر میتوان نسل جدید و پرسشگر را با حجاب و عفاف پیوند داد. ستایش زنان به عفاف و حیا و پاکدامنی و مردان به غیرت و تهور و حصن بودن برای خانواده، باید با کار فرهنگی نهادینه شود.